پژوهش حاضر به بررسی داستان دو برادر از مجموعه داستان واهمههای بینام و نشان غلامحسین ساعدی اختصاص دارد و بر آن است تا شخصیتهای این داستان را از دیدگاه مکتب روانکاوی مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور ابتدا با مراجعه به آثار فروید شاخصههای نگاه روانکاوانه به متن دستهبندی و در مرحلهی بعد تلاش شد تا داستان دو برادر با توجه به این شاخصهها واکاوی گردد. به نظر میرسد که ساعدی در پردازش طرح کلی این داستان با نیمنگاهی به انگارههای کهنالگویی مکتب یونگ، داستان هابیل و قابیل را مد نظر داشته است، اما در تصویر کردن شخصیتها و کیفیت ارتباط آنان با یکدیگر به شکلی صریح از مکتب روانکاوی فروید بهره جسته و به ویژه شخصیتهای اصلی آن یعنی برادر بزرگ و برادر کوچک را با توجه به اصطلاحات کلیدی این مکتب از جمله عقدهی اودیپ، منش دهانی و منش مقعدی پرداخته است.
|