از شاخه های شعر متعهّد، شعر آن دسته از شاعرانی است که با عشق و ارادتی عمیق به توصیف «مام وطن» روی آورده اند و در شکوه و ارجمندی آن داد سخن داده اند. گفتنی است که مفهوم وطن در شعر مشروطه با آن مفهومی که در شعر کهن از آن اراده شده، متفاوت است. مفهوم وطن؛ در ادب کلاسیک اساساً یا در معنی زاد و بوم و سرزمینی به کار می رفت که شخص در آن پرورش یافته بود، و یا در معنای وسیع تر دینی آن در مورد مسلمانان، کل سرزمين هاي اسلام را در بر می گرفت.
اما مفهوم وطن در دوران جدید، به خصوص از دوران مشروطه به این طرف به معنای سرزمینی است که در آن مردمانش دارای مشترکات قومی، زبانی و فرهنگی باشند و با حمیّت و تعصب فراوان به این مشترکات عشق ورزند. این تعلق خاطر عمیق به آب و خاک، نژاد و زبان و فرهنگ اگر به دور از افراطی گری ها (اندیشه های شوونیستی) و تحقیر ملل دیگر باشد پسندیده، سزاوار تحسین، حتی شایان تقدیس است. استقبال از این موضوع در دوران مشروطه به ویژه از زمان حکومت پهلوی اول، آن هم بعد از شکل گیری فرهنگستان زبان فارسی در طیف گسترده ای مورد توجه شاعران متعهّد میهن پرست قرار می گیرد. ما در این مجال قصد آن داریم تا شعر برخی از ارکان شعر دوره مشروطه را که در بزرگداشت و ستایش وطن داد سخن داده اند، مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
|