عارفان در بیان تجارب و اندیشههای عرفانی خود محدودیّتها و تنگناهای فراوانی دارند که مهمترینِ آن عدم وجود الفاظ و عبارات مناسب، برای انعکاس احوال عرفانی است که غالباً جنبهی شهودی دارد؛ الفاظی که بتواند مفاهیم موردنظر اهل معرفت را بهشکلی درست بهمخاطب منتقل نماید. استفاده از علوم بلاغی و بهکارگیری صور زیبای ادبی همچون استعاره، تشبیه، کنایه و رمز، از شگردهای عارفان برای انتقال مباحث والای معرفتی است که در آثار منظوم و منثور عرفانی قابل مشاهده است.
حکیم صفایاصفهانی یکی از شاعران عارف دورهی قاجاریه و از معدود شاعران متأخّر است که اصالت احساس در شعر او بهشکلی بارز دیده میشود. رسوخ مباحث عرفانی در روح و جان شاعر، در زبان شعر وی نفوذ کرده و منجر به سرایش اشعار نغز عرفانی شده است. در این جستار با بررسی اصطلاحات عرفانی در دیوان حکیمصفا، بهتحلیل زبان عرفانی وی بهشکل ویژه تشبیههای مرکّب در دیوان او پرداختهایم. در این بررسی ترکیبات تشبیهی موجود در دیوان شاعر را به سه دسته: 1)پرکاربرد در آثار متقدّم؛ 2) بهکار رفته در آثار پیشینیان بهصورت محدود؛ و 3)ترکیبات تازه و بدیع که حاصل نوآوری شاعر است، تقسیم نمودهایم. همچنین با استفاده از روش آمار توصیفی، تلاش نمودهایم به میزان نوآوری و اصالت در ترکیبات تشبیهی موجود در دیوان این شاعر دست یابیم.
|