بیان تأثیر اجتماع و محیط بر اندیشة شاعران و نویسندگان که از گذشته مورد توجه منتقدان قرار گرفته بود در قرن حاضر پررنگتر شد. در سال های پایان دورة قاجار که ایران در کشمکش و هرج و مرج به سر میبرد و قوای بیگانه از سه جهت خاک وطن را اشغال کرده بودند، اتفاقات مهمی چون انقلاب مشروطه، قرارداد وثوق الدوله با انگلیس و جمهوری رضاخانی رخ میدهد. آشنایی با دیدگاه و اندیشههای نویسندگان خارج از کشور و نیز اجتماع و محیط متفاوت زندگی اروپاییان با ایران، توجه روشنفکران و تجددخواهان را به خود جلب میکند. در این سالها، میرزادة عشقی به عنوان یک روزنامه نگار و شاعر انقلابی اندیشههای خود را در قالب شعر و نوشته بیان میکند، او ضمن دفاع از مشروطهخواهان، خواستار تغییر در قوانین و حذف سردمداران آن میشود؛ با جمهوری رضاخانی مخالفت کرده و از مخالفان اصلی قرارداد وثوقالدوله با انگلیس است. عدم آشنایی او با احزاب و جمعیتهای سیاسی، سبب سطحینگری و انتقاد بینقشه و بدون هدف میشود که او را گاه در مقابل عامة مردم و نیز روحانیت قرار میدهد. این پژوهش بر پایه مستندات تاریخی و اندیشههای روشنفکران و مبارزان ایران به بیان دیدگاههای عشقی در مبارزه و شیوه مقاومت او میپردازد.
|