مقاله پیش رو به بررسی و بازبینیِ رکن و زحاف فاعلن در بحور بسیط و منسرح پرداخته است و تلاش دارد با ذکر شاهدمثال از بعضِ قدیم ترین کتاب های تالیف شده در حوزه عروض تا برخی از نوین ترین آنها که به معرفی زحافات و ارکان این اوزان و بحور یعنی منسرح و بسیط پرداخته اند، اثبات کند که در نامگذاری زحاف و رکنِ فاعلن در بحور نامبرده شده، غفلت و خطایی رفته و این عدم توجه و دقت نظر در نامگذاری، از کتب متقدمین به متون متاخرین راه پیدا کرده است. براساس تحقیقات و پژوهشی که در این زمینه صورت گرفته، معین شده است که فاعلن، در بحر منسرح، زحافی از مفعولاتُ می باشد؛ اما آن را در بحر بسیط نمی توان به عنوان زحاف در نظر گرفت؛ بلکه رکن است؛ زیرا دچار کاهش و افزایش نشده است؛ و حتی خود به عنوان رکن اصلی برای نامگذاری یک بحر عروضی متحد الارکان مورد استفاده قرار می گیرد که متدارک نام دارد. بر اساس درک تفاوتی که بین تعریف زحاف و رکن وجود دارد و بیان این تفاوت، و نیز اینکه بحر منسرح در اصل، متشکل از چهاربار ارکان سالم مستفعلن مفعولاتُ بوده، فارغ ازین که در این وزن شعری سروده شده باشد یا خیر و بحر بسیط، تشکیل شده از چهاربار ارکان سالم مستفعلن فاعلن می باشد، نگارنده عقیده دارد که وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن را می بایست بحر بسیط نامید، نه منسرح.
|