در جهان پساسرمايهداري كنوني، مطالعه در مسألۀ استعمارگري جديد و روشها و پيآمدهاي خرد و درشت آن، به يكي از نگرشهاي مهم و قابل توجه در نقدهاي بينافرهنگي تبديل شده است. اين تحقيقات كه خود منشعب از نظريههاي پستمدرنیستي و پساساختگرايانه هستند، منجر به ارائۀ تئوريهاي جديد و تحقيقات وسيع پيرامون مسالۀ استعمار، استعمارزدايي و پسااستعمارگري در متنهاي مختلف ادبي و هنری گشته است. مطابق اين نظرگاه، جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، اگر چه در روساخت خود هیچ علائمی از تظاهرات استعمارگرایانه نمایان نمیسازد، اما در نگرش زیربنایی، ابعاد گستردهای از مفاهیم تسلط و یا میل به تسلط قدرت استعماری غرب را به نمایش میگذارد؛ مسالۀ اصلي اين تحقيق، مطالعه در شعر دفاع مقدس بهمثابه ادبيات پسااستعماري بوده است و نتايج حاصل از تحقيق كه به روش تحليلي و توصيفي انجام يافت گوياي آن است كه بسياري از مؤلفههاي پسااستعماري و استعمارزدايانه همچون افشاي سياست جنگافروزانۀ استعمار بهعنوان چهرۀ اصلي اما پنهان جنگ، مقابله با دسيسهها و فرصتطلبيهاي استعمارگرايانۀ غرب، تقابل فرهنگي با استعمارگري شرق و غرب، تكيه بر حفظ شعائر هويت خودي و تماميت ارضي و همچنين همبستگي با تمام ملتهاي استعمارديده و تحت سلطه در گفتمان شعر دفاع مقدس انعكاس يافته است.
|