روایت نیمهاسطورهای شهادت آرش کمانگیر بازتاب اعتقاد به خدایان کهن آریایی و انعکاس اعمال ایزدان جنگجوی آریایی در دنیای روشنایی است که اصالت سکایی آنرا ثابت مینماید به نحوی که با واگذاری اعمال آن خدایان به خدایان روحانی به ویژه ایزد مهر در آیین زرتشت، نشانههای این روایت حماسی را در اوستای اولیه (متقدم) و حضور آشکار آن را بعدها در اوستای ثانویه (متأخر) شاهد هستیم که هدف بانیان و پدیدآورندگان آن را مشخص و محقق نموده است. در این مقاله به استناد نقلقولهای همسو با یکدیگر، ارتباط این داستان با حوادث اوایل دوره اشکانی و چگونگی پیوند آن با رویدادهای دوران ساسانی بررسی شده و علل نوزایی شخصیتهای اسطورهای کهن در قالب آرش کمانگیر تحلیل میگردد. همچنین تجسم آرش که نماد وحدت ملی است، گویای آشفتگی اجتماعی در زمان پیدایش آن و لزوم رویکردهای حماسی در نیمهی دوم امپراتوری ساسانی است. در این مقاله ضمن بررسی روند شکلگیری داستان به تحلیل دادهها و نظریات محققین پرداخته و برخی اظهارات متناقض در مورد شکلگیری روایت ملی آرش کمانگیر رد و یا اصلاح میشود.
|