یکی از راههای کسب موفقیت در نویسندگی آشنایی با احساس و عاطفهی شخصیتهای داستان و فرایندهای هیجان است. رفتارهایی که به دنبال احساسهای غم، ترس، نفرت، شادی و خشم از انسان بروز میکند در ادبیات، عاطفه و در روانشناسی فرایندهای هیجان نامیده میشود. هدف از این پژوهش بیان تأثیر عاطفهی نویسنده در آفرینش آثار ادبی و برقراری ارتباط با مخاطب است. پژوهشگران به روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مکتب شناختگرایی در روانشناسی به تبیین فرایندهای ذهنی شخصیتهای داستان "شوهر عزیز من" پرداختند. کلهر با شروعی هوشمندانه سبب القای حس غم به مخاطب شده است. احساس ترس در این داستان سبب ایجاد عاطفه و فرایند هیجانی جیغ، گریه، ابهام، گیجی، لرزیدن بدن و خیره نگریستن است. حس دوستی با فرایند هیجانی جلب توجه، لج درآوردن و رازداری توصیف شده و عاطفهی کلافگی، نفرین، بوی بد دهان عاملی برای انتقال حس غم است. عاطفهی شخصیت راوی نیمی افسرده و نیمی هیجانی و شاد و داستان دارای احساس ترس، خشم، غم، شادی، عشق و تنفر است. نتیجهی کسب شده مبنی بر این است که فریبا کلهر در این رمان از همهی ظرفیتهای زبانی در راستای انتقال معنا و القای عاطفه بهره برده و حالات عاطفی شخصیتهای داستان را با تمهیداتی مانند تصویر و توصیف، تقویت میکند. نگاهی پسامدرنیسمی با رویکرد غنایی و فمنیستی، استفاده از آرایههای تشبیه، مجاز و تشخیص برای توصیف پدیدههای آشنا از ویژگیهای بازر این داستان است که سبب برقراری ارتباط موثر بر مخاطب شده است.
|