در این مقاله، جایگاه عشق در دیوان مظفر شیرازی بررسی شده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و هدفش ارائۀ فرهنگنامۀ عشق در دیوان مظفر است. نتایج تحقیق نشان میدهد که عشق محور تمام زندگی مظفر است؛ بهطوری که این شاعر جانسوخته را لحظهای از عشق جدا نمییابیم. عشق سبب شوروحالهای عرفانی و سخن اصلی او است. عشقی که در غزلیات مظفر مشاهده میشود، رنگ و بوی عرفانی دارد وآنچه در دیگر اشعار او آمده، عشق مجازی است. مظفر همانند دیگر عارفان سیر و سلوک، عشق را نیروی محرکۀ خود در این راه پرفرازونشیب و اساس بینش عرفانی میداند؛ به همین دلیل، همیشه با اهل خرد و اندیشه در جدال است و خرد خام را به میخانۀ عشق میبرد تا شراب عشق بنوشد و در نبرد با عقل، آبدیده و پخته بیرون آید. مظفر عاشق را بر زاهد ریاکار که درپی خواهشهای نفسانی و تعلقات دنیوی است ترجیح میدهد. او زاهد را خداپرست نمیداند و دل به عاشقی میدهد که خطرات راه عشق را به جان میخرد و در وادی سلوک، جان به جانآفرین تسلیم میکند.
|