این مقاله، حاصل پژوهشی است که در پی پاسخ به این پرسش است که آیا شاعران معاصر و حاضر در عرصه ورود مدرنیته به ایران، توجهی به توسعه و گذر از سنت داشتهاند؟ و اگر اینگونه بوده چه مفاهیمی را مدنظر داشتهاند؟ در این بین با بررسی آثاری از پنج شاعر (نیما یوشیج، محمدتقی بهار، احمد شاملو، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد) که در بازه زمانی 1250 تا 1350 خورشیدی آثارشان را ارائه دادهاند، در پی پاسخ به این پرسش با شیوه تحلیل محتوی پرداختیم که در نهایت با شمارش مقولات مفهومی سنتی و عناصر و پیش نیازهای مدرنیته و توسعه، مشخص شد در میانگین تعداد دفعات استفاده از انواع مفاهیم سنتی و مدرن از توسعه طبق یافته های پژوهش بیشترین مقولات مطرح شده و نیز در میانگین تعداد دفعات تکرار استفاده از مفاهیم نزد شاعران مربوط به عناصر مرتبط با توسعه فرهنگی بوده است و حرکت رو به تغییر در شعر معاصر را میتوان حرکتی آگاهانه دانست. این وضع غالب در آثار شاعران مورد بررسی نشان دهنده بینش و درک مسئله توسعه در ایران آن سالها را به خوبی بازنمود مینماید.
|