یکی از مضامینی که عموم مردم و به ویژه شاعرن با آن گریبانگیر هستند مشکلات ناشی از عواطف و احوالات فردی و اجتماعی میباشد که بر اثر آن کش و قوسهای فکری و عاطفی و تألمات روحی ، شاعران را دچار یأس و اندوه و نومیدی و بدبینی میگرداند . تأمل و تعمق در اشعار استاد محمد حسین شهریار نشانگر این واقعیت است که وی روحیه ای بسیار عاطفی ، و احساساتی ، زود رنج و حساس به پیرامون خود و جامعه بوده است . از اغلب اشعار وی بوی یأس و نا امیدی و انزوا طلبی و حتّی مرگ اندیشی به مشام میرسد . ریشه این یأس و اندوه را میتوان در مسایل عاطفی ، شکایت از معشوق ، گله از غم تنهایی و غربت ، مشکلات اجتماعی ، ناکامی در جوانی نوستالوژی دوران کودکی و مشکلات ناشی از مسایل فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی ایران دانست . که همین عوامل سبب شده است دیوان وی نمونه ی بارزی از ادبیات سیاه در شعر معاصر را رقم زند تا آن حدّ که شدّت تألّمات روحی و عاطفی شاعر ، او را به استقبال مردم گریزی و حتّی مرگ و مرگ اندیشی سوق دهد . در این مقاله سعی شده است با ذکر نمونههایی روحیه ی یأس اندود وی را که در موضوعات و محورهای مختلف و در فضای مبهم و تاریک و با لحن افسرده و اندوهگین سروده شده است در پیش روی خوانندگان قرار دهیم .
|