در این تحقیق که با روش کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی انجامگرفته است، دلالت معنایی پارادوکسهای دولت فقر و بندة آزاد در غزلیات مولوی و حافظ، بررسی میشود. هدف از انجام این تحقیق برجسته نمودن تشابهات اندیشه دو شاعر در استفاده از صنعت (پارادوکس) است. همچنین مشخص می شود که حافظ و مولوی چه شگردهایی را در ایجاد معنا و مفهوم در ترکیبات پارادوکس بندة آزاد و دولت فقر به کار بردهاند. نتیجهای که از این تحقیق به دست میآید آن است که حافظ و مولوی در بهرهگیری از صنعت پارادوکس دولت فقر و بندة آزاد، در بسیاری جهات، اندیشهای نزدیک به هم دارند و تفاوت آنها در نحوة استفاده زیباشناختی از پارادوکس است و پارادوکس بندة آزاد و دولت فقر در غزلیات مولوی و حافظ بیشتر معنائی است تا ترکیبی، همچنین دو شاعر برای انتقال مفاهیم عرفانی پارادوکس بندة آزاد و دولت فقر از صنایع دیگری چون تشبیه، استعاره و کنایه و ... نیز بهره بردهاند.
|